خداوند دارای دو دسته صفات جلالی و جمالی است. خداوند صفات جلالی و جمالی خودش را در انسان ودیعت گذاشت تا به عنوان خلیفه الهی بتواند بر ما سوی الله پروردگاری و ربوبیت کند.(بقره، آیات 30 تا 33) بنابراین، انسان دارای همه کمالاتی است که خداوند از آن ها به عنوان اسمای حسنای الهی در قرآن یاد کرده است.(اعراف، ایه 108؛ اسراء، آیه 110؛ طه، آیه 8؛ حشر، آیه 24)
اما هر یک از مرد و زن که زوج انسان را تشکیل می دهند، با همه اشتراکات، تفاوت هایی نیز دارند که از آن ها به تفاوت های جنسیتی یاد می شود. این تفاوت ها هرگز به معنا نقص نیست، بلکه به معنای ظرفیت بخشی به انسان است تا بتوانند زن و مرد در کنار هم به کمال برسند. از این روست که هرگز مرد و زن بی جفت شدن و زوجیت یابی به کمال مطلق نمی رسند و در حقیقت نوعی نقص در هر مرد و زنی که مسیر کمالی را بی زوج پیموده به چشم می آید. این نقص همانند نقصی است که هر انسانی بخواهد با ایمان وعمل شخصی به کمال برسد و راه کمال را از ایمان و عمل اجتماعی جدا کند و مسئولیت اجتماعی خود را در قبال دست کم دیگران به انجام نرساند و آنان را به ایمان و عمل صالح دعوت نکند و توصیه و سفارش ننماید؛ چرا که چنین انسانی از نظر قرآن انسان زیانکاری است که هرگز به مقصد نمی رسد.(سوره عصر)
خداوند همه موجودات هستی را جفت و زوج آفریده است.(ذاریات، آیه 49؛ نجم، آیه 45؛ قیامت، آیه 39؛ زخرف، آیه 12؛ یس، آیه 36) از جمله این آفریده های الهی انسان است که آنان را نیز زوج و جفت آفریده است. هر مرد و زنی کمال را در کنار هم درک و دریافت خواهند کرد و هرگز به تنهایی به کمال مطلق نخواهند رسید. آرامش، آسایش، مودت، محبت و رحمت زمانی نصیب انسان می شود که زوج و جفت در کنار هم باشند و زن و مرد یک دیگر را کامل کنند و نواقص یک دیگر را برطرف نمایند.(روم، آیه 21)
مرد هر چند که همه کمالات الهی را به عنوان صفت و اسم در اختیار دارد ولی فعلیت آن نیازمند بهره مندی از کمالات زن است؛ هم چنین زن اگر چه همه کمالات الهی را داراست ولی او نیز نیازمند مرد است تا او را در اظهار این کمالات یاری رساند.
خداوند تفاوتی را که میان مرد و زن ایجاد کرده است ارتباط تنگاتنگی با جمال و جلال الهی دارد. مرد نمادی از جلال و عظمت الهی است؛ چنان که زن نماد جمال الهی می باشد. جمع میان جلال و جمال است که کمال را شکل و معنا می بخشد.
زن در همه دوران زندگی اش، نمادهای از لطافت و زیبایی است. در دختری نماد پاکی و عصمت و احساس و عواطف است و در دورانی که در نقش مادر ظاهر می شود نماد مهر و عشق و محبت است و زمانی که کودک را در آغوش می گیرد و مادری را تجربه می کند نماد و اوج جلوه فداکاری و ایثار است. همه زیبایی ها را می توان در زن یافت؛ از زیبایی ظاهری تا زیبایی باطنی در زن به اوج خود رسیده است. زن در صورت و سیرت جلوه جمال الهی است و اگر کسی بخواهد جمال الهی را بنگرد در صورت زن بنگرد و هر چه زن به کمال نزدیک تر باشد این زیبایی و جمال الهی در او نمایان تر است؛ چنان که فاطمه زهرا(س) در تمامیت کمال جمال الهی است و زیبایی اش بهشت را معنا و روشنایی خاص می بخشد به گونه ای که همه هستی شگفت زده می شود.